عروسی...
قند عسلی سلام! امروز قراره بری به اولین عروسیت امیدوارم مامانی رو اذیت نکنی و آروم باشی! تموم موهات ریخته و دیگه واقعا کچل شدی! هر جور هم که باشی عزیز دل مایی... مامان بزرگ و بابا بزرگ مامانی از شمال اومدن برای عروسی پسرعمو سه شنبه دایی و مامان جون اومدن دنبال شما و باهم رفتید خونه عمو مامانی تا هم دیگرو ببینید و کلی قربون صدقه ت رفتن ! بعد هم با مامان جون اینا اومدن خونه ما ... قراره دوشنبه بیایید اینجا که هم برات بریم خرید عید کنیم هم برای عروسی لباس بخریم! جدیدا پشت تلفن باهامون حرف میزنی(البته به زبون شیرین خودت) ما که حرف می زنیم باهات ساکت میشی و به دقت گوش میکنی ! ...